تولد خواهر و گرفتاری بنده!

دیگه چیزی به جمعه نمونده! روز تولد خواهر دلبندم.. . امروز با هر گرفتاری و گیر و گوری که بود رفتم و یه هدیه ناقابل براش گرفتم راستش خودم که خیلی ازش خوشم اومده !. یه ساعت خریدم براش میدونم که در برابر مهربونی های خواهرانش خیلی کمه ولی چه میشه کرد که موجودی جیب بنده هم کمه !... پارسال تولدم برای گوشی خریده بود که هنوزم دستمه یه سونی اریکسون مدل T700 ..
حدود ساعت 5.30 بود که گقتم من یه سر برم بیرون کار دارم.. مامانم گفت کجا؟ گفتم میرم جزوه ام رو از یکی از دوستام بگیرم ..
(البته دروغ نبود ها! جزوه ام رفتم گرفتم)
بالاخر موفق شدم از خونه بزنم بیرون راستشو بخواین من زیاد خوش سلیقه نیستم یعنی سلیقه دخترا رو خوب نمیدونم .. سریع زنگ زدم به یکی از دوستام که اسمش امیره " از اون پسراست که دخترا براش میمرن" گفتم امیر کجایی کار واجب دارم باهات ... بالاخره
پیداش کردم و رفتیم مغازه گردی از برای پیدا کردن ساعتی مناسب آبجی محترمه! نمیدونم این عادت که پسرا اولین چیزی رو که ببینن میخرن خوبه یا نه؟! دقیقا بر عکس دخترا که باید شونصد تا پاساژ و مغازه رو زیر و رو کنن!
بالاخره با نظرات آقا امیر ساعت رو خردم و اومدم خونه .. :) یه نفس راحت که بالاخره یه چیزی براش خریدم ! حالا تا جمعه روز تولدش باید صبر کنم بعد ببینم نظرش چیه خوشش میاد یا نه! منتظر پست بعدی درباب روز تولد نیز باشید.. 

0 دیدگاه: (+نظر بدهید?)

ارسال یک نظر