تا وقتی که ...

0 دیدگاه

تا وقتی که:...
عین آب خوردن کلاه همدیگر را بر می داریم
در چشم به هم زدنی علیه نزدیکترین رفقایمان پرونده سازی می کنیم
حتی به عنوان عابر پیاده به هیچ کس راه عبور نمی دهیم
در تاکسی و اتوبوس لنگمان را 90 درجه باز می کنیم می نشینیم
تفاله ساختمانی مان را شبانه می بریم چهار کوچه پائینتر سر کوچه مردم خالی می کنیم
ورود ممنوع می رویم و به راننده خودروهایی که از مقابل و در مسیر صحیح می آیند فحش می دهیم
همه مرد هایی که وضعشون را از ما بهتره را دزد می دانیم
همه زنهایی که خوشگل اند ولی دستمان بهشان نمی رسید را ج...ه می نامیم...
توی اتوبوس شلوغ کفشمان را در می آوریم تا مسافران از بوی پای ما خفه شوند و اگر کسی اعتراض کرد میگیم: داداش می خواستی شخصی بگیری
به هر کی شیکه و ماشین گران داره در ظاهر احترام الکی می گذاریم در دلمان فحش می دهیم
زن و خواهر و مادر همه را به چشم خریداری می بینیم اما زن و خواهر و مادر خودمان را به زور زیر روسری و مقنعه چادر نگه می داریم
هیچوقت هیچ کس را نمی بخشیم و همیشه در فکر انتقام هستیم
همیشه دیگران را عامل عدم موفقیت خودمان فرض می کنیم
هیچ مطالعه نمی کنیم اما خودمان را در هر زمینه ای استاد و صاحب نظر می دانیم
لیسانس و فوق لیسانس داریم اما می رویم امام زاده دخیل می بندیم
از کار می دزیدم اما همیشه از کارفرما طلبکاریم
و در نهایت تا وقتی که فکر می کنیم ما بهترینیم، باهوش ترین هستیم، مهمان نوازترین هستیم، تاج سر جهانیم، همه دارند برای ما توطئه می کنند، و الی آخر،.. حتی صحبت از مردم سالاری و اصلاح نظام سیاسی مسخره است، بیشتر به لطیفه ای تلخ شباهت دارد که ظاهرا ً خیلی دوست داریم تکرار کنیم.